سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طرحواره درمانی علاج روابط ناکارآمد

 

 

با توجه به عنوان مقاله پیش رو، چرا شروع به خواندن آن نمودید ؟ 

   آیا صرفاً در مورد کارکرد روابط کنجکاو هستید؟

 آیا به آماده کردن خود برای شروع یک رابطه جدید می اندیشید؟

 آیا تاکنون فکر کرده اید که چرا همواره از یک الگوی تکراری و ناکارآمد در روابط خود پیروی می کنید؟

آیا از رابطه‌تان ناخرسند بوده و به دنبال راهی برای بهتر کردن آن هستید؟

ضرورت طرحواره درمانی در بهبود روابط زوجین

 و آماده سازی خود برای برخورداری از روابط کارآمد ، بدیهی شمرده میشود. به همین سبب دوره هایی برای آمادگی پیش از ازدواج مبتنی بر مفاهیم طرحواره درمانی برای افراد تدارک دیده شده است. اینها همه دلایل خوبی برای جستجوی روش‌های تازه و یادگیری مهارتهای ارتباطی جدید هستند. مطالعات نشان داده 80 درصد افرادی که در روابط شان مشکل دارند بدون دریافت کمک حرفه ای، در طول چهار یا پنج سال آتی ،از یکدیگر جدا می شوند.

 در واقع می توان گفت درست است که بحران ها در روابط خطرآفرین هستند، اما در عین حال می توانند فرصت رشد و بهبود ایجاد نمایند.

در این مقاله در صدد پاسخگویی به سوالات زیر هستیم:

?ضرورتطرحوارهدرمانی در بهبود روابط زوجین چگونه است؟

?طرحواره یا تله زندگی چیست؟

?آیا طرحواره ها در چگونگی عشق ورزی شما اثر دارند ؟

?آیا طرحواره درمانی پاسخگوی کلیه نیازها و چالش های موجود در یک رابطه خواهد بود ؟

?تمرینات طرحواره درمانی برای بهبود روابط زوجین به چه شکلی است ؟

?پذیرش داروی تلخ در ابتدای طرحواره درمانی زوجین چیست ؟

 

?طرحواره یا تله زندگی چیست؟

طرحواره های ناسازگار در اثر تجربیات کودکی زهرآلود، شکل می گیرند.طرحواره ها نشان دهنده ی زخم های هیجانی باقیمانده از نیازهای ضروری ارضا نشده کودک و راهی برای کنار آمدن با تجربیات منفی حاصل از نزاع های متداول خانوادگی، طرد، خصومت و خشونت از طرف والدین، معلمان یا همسالان در کنار مراقبت و حمایت ناکافی والدین هستند.

?آیا طرحواره ها در چگونگی عشق ورزی شما اثر دارند ؟

به طور حتم بله. طرحواره ها اساس تفکرات ما درباره خودمان، دیگران و زیربنای رفتارهای ما را فراهم می آورند. مطمئنا تنها شما تحت تاثیر طرحواره هایتان نیستید. بلکه افراد بسیاری شرایط مشابه شما را دارند. خواست شما برای بهبود بخشیدن به رابطه فعلی تان قابل تحسین است. این به معنای تلاش شما برای سرمایه‌گذاری بر روی رابطه تان است. شاید زمانی که شما شروع کنید همسرتان نیز مشتاق این فرایند شود. به طور معمول، بهبودی با اشتیاق و انگیزه یکی از شما شروع می شود. با این حال مطمئن باشید که هر آنچه شما از سمت خودتان انجام دهید بر رابطه تان تاثیر صد درصدی خواهد گذاشت. بنابراین پیش بروید و تغییرات را از جانب خودتان ایجاد کنید.

?آیا طرحواره درمانی پاسخگوی کلیه نیازها و چالش های موجود در یک رابطه خواهد بود ؟

به شش دلیلی که در ادامه به آن خواهم پرداخت طرحواره درمانی ، مدل درمانی کامل و کاربردی برای درهم شکستن الگوهای مخرب روابط خواهد بود و میتواند پاسخگوی نیازهای حاصل از یک ارتباط باشد.

1) اساس علمی و توضیح کامل : طرحواره درمانی بایستی به توضیح اینکه چرا و چگونه افکار، احساسات و رفتارهای ما به صورت فعلی در روابط تکرار میشود بپردازد. یک مدل درمان مناسب دلایل زیر بنایی مشکلات روانشناختی را مورد توجه قرار می‌دهد.

2)ریشه های کودکی: درمان باید ریشه‌های کودکی مشکلات بزرگسالی را پیدا کند، تجاربی که به ما آموختند به شیوه خاصی هرچند که کارآمد نیست رفتار کنیم.

3)اثربخشی تایید شده: درمانگرانی که با رویکرد طرحواره درمانی کار می‌کنند عملکرد موثری خواهند داشت. این امر با شواهد حاصل از تحقیقات و آزمایش های بالینی همراه با استانداردهای قابل قبول، تایید شده است و اثربخشی درمانی آن در طول زمان برای طرحواره درمانگران با تجربه، محرز و مشخص است.

4) کاربردی بودن : طرحواره درمانی از مفاهیمی بهره می برد که به راحتی قابلیت کاربرد دارند. مداخلات بایستی برای فرد معنی داشته باشند، مرتبط با مشکلات موجود بوده و مهمتر از همه بتواند تغییرات لازم را در زمان مناسب ایجاد نماید.

5) دامنه تاثیر: اینکه درمان بتواند مشکلات ساده و سرراست را حل کند و در ضمن تغییراتی در مشکلات شخصی مزمن و دشوار ایجاد کند، حالت ایده‌آل درمان است. این قابلیت طرحواره درمانی در درمان اختلالات شخصیت که چالش های زیادی برای درمانگر ایجاد می‌کند، سنجیده می شود.

6)یکپارچه نگری: درمان خوب، باید یکپارچه بوده و از جنبه های راهگشای سایر درمان ها نیز بهره ببرد. همچون تکنیک های ذهن آگاهی همراه با تکنیک های شناختی که امروز در فرآیند درمان بسیار معمول است.

?تمرینات طرحواره درمانی برای بهبود روابط زوجین به چه شکلی خواهد بود ؟

اکثر تمرین های طرحواره درمانی خودیاری هستند. در ابتدا تمرکز بر روی شما خواهد بود و نه همسرتان . معمولاً در اکثر مواقع زوجین خواستار تغییر در الگوهای فکری و رفتاری همسرشان خواهند بود. اما بیشترین تاثیر از درون خودمان نشأت می‌گیرد. این تاثیرگذاری، شما را قادر به ایجاد تغییراتی اساسی می‌کند. احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا خواهید کرد که در نهایت شروع خوبی برای سفر طولانی و ادامه راه زندگی در کنار همسرتان خواهید داشت. تغییرات رفتاری شما حتما بر روی همسرتان نیز تأثیرگذار خواهد بود.

تمرکز اولیه و اصلی طرحواره درمانی زوجین بر مشکلات ارتباطی و تاریخچه روانشناختی زوجین است. طرحواره درمانگران کار با ذهنیت های ناکارآمد شامل آگاهی نسبت به ذهنیت های ناسالم، مدیریت ذهنیت ها و در نهایت تغییر ذهنیت ها را در دستور کار خود قرار می دهند.

?پذیرش داروی تلخ در ابتدای طرحواره درمانی زوجین

در ابتدای طرحواره درمانی یک داروی تلخ وجود دارد: ما معتقدیم همسر شما، مسئول تسکین زخم های شما نیست. اگر شما خودتان را نپذیرید احتمال کمی وجود دارد که فرد دیگری شما را بپذیرد و دوست داشته باشد. مسئولیت پذیرش و شفقت به خود را نمی‌توان به کس دیگری با گفتن چنین جملاتی تفویض کرد: « من خودم را دوست ندارم اما اگر تو مرا دوست داشته باشی احساس بهتری خواهم داشت!! ».

 طرحواره درمانی بر مدل درمانی تقویت ذهنیت «بزرگسال سالم» در درونمان تاکید دارد. این امر، باعث می‌شود که از شریک زندگیمان مستقل شویم و هردو امکان حرکت و رشد داشته باشیم. یک رابطه سالم برپایه دو بزرگسال سالم ساخته می‌شود. وابستگی که در ابتدا عاشقانه و لذت بخش به نظر می رسد ممکن است در انتها به یک زندان تبدیل شود.

 آنچه که طرحواره درمانی به شما می آموزد آن است که برای برخورداری از یک رابطه‌ی شکوفا در وهله اول باید از خودتان بهتر مراقبت کنید. یک رابطه صمیمی متوازن و سالم بر پایه دو فردی بنا شده که هیجانات متکی بر خود و متعادلی داشته باشند. در ابتدا لازم است نیاز دلبستگی تان را با میزان مناسبی از استقلال و جرات مندی تامین نمایید. ایستادن بر روی هر دو پای خود در روابط یعنی پایه دلبستگی و پایه جراتمندی تعادل مناسبی را ایجاد خواهد کرد. تکیه بیش از حد بر دلبستگی ممکن است در ابتدای رابطه احساس خوبی ایجاد کند. اما در بلندمدت احتمالاً منجر به در هم تنیدگی و فرسودگی عاطفی در ارتباط شود( به خصوص در فضای رابطه جنسی).شما به طور حتم این تجربه را داشته اید که روی دوپای خود بهتر میتوانید بایستید و تعادل بهتری خواهید داشت.

?طرحواره درمانی ترسیم نقشه ای از سرزمین های بد گذشته

 طرحواره درمانی نقشه جامع از گذشته ارائه می‌کند و فرض اصلی اش این است که آسیب پذیری خودمان را نسبت به الگوها (طرحواره هایی) که در کودکی و نوجوانی مان شکل گرفته‌اند بشناسیم. طرحواره درمانی تنها در حد نظریه باقی نمی‌ماند بلکه درمان قدرتمندی برای ایجاد تغییرات پایدار حتی برای مشکلات بی‌ثبات و جدی فراهم می‌سازد. مشکلات برخاسته از دوران کودکی، واکنش های هیجانی کنترل نشده و مشکلات تکرار شونده در روابط صمیمی‌ در طرحواره درمانی مطرح و درمان خواهد شد.

 زمانی که شما یاد می گیرید واکنش‌هایتان را شناسایی کنید و ریشه های آنها را بشناسید، نوع رابطه برایتان معنا پیدا می‌کند.

 این نقطه شروع خوبی برای پذیرش و مهربانی با خود است. همچنین می توانید دانسته های خود را با همسرتان در میان بگذارید. بهتر از این، شما می توانید در طرحواره درمانی ابزارهای کاربردی مناسبی برای قطع تعامل های تکراری منفی و یافتن راه های جدید ارتباطی بیابید. قابلیت های مسلم طرحواره درمانی برای تغییر و اصلاح روابط زوجین غیرقابل چشم پوشی است.

 

منبع : https://drtaranehmoazeni.com/%D8%B7%D8%B1%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F/


مرز و خودشیفته: تفاوت ها و شباهت ها

در این وبلاگ ، من در مورد اکثر افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) صحبت می کنم که تحت درمان نیستند و خود را به عنوان مبتلا به BPD معرفی نمی کنند. تقریباً 40? از مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی نیز دارای اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) هستند. 1 یک فرد می تواند یک اختلال و ویژگی های دیگری نیز داشته باشد. این امر به درک شباهت ها و تفاوت های آنها کمک می کند. توسط FGC / Shutterstock منبع: توسط FGC / Shutterstock تفاوت در BPD و NPD برای افراد مبتلا به BPD مسئله اصلی ترس از ترک است. برای افراد مبتلا به PD خودشیفته ، مهمترین مسئله تغذیه نفس خود با تأمین خودشیفتگی است. برای افراد مبتلا به BPD احساسات آنها متغیر و بسیار شدید است. برای افراد مبتلا به NPD ، به جز عصبانیت ، احساسات آنها کم است. برای افراد مبتلا به BPD ترس از ترک و گرفتار شدن دارند. برای افراد مبتلا به NPD ، آنها احساس بزرگواری فراوانی دارند. برای افراد مبتلا به BPD ، آنها افکار خودکشی یا آسیب به خود دارند. برای افراد مبتلا به NPD این حس را دارند که از همه چیز به بهترین نحو برخوردار هستند و نیازی نیست از قوانینی که دیگران انجام می دهند پیروی کنند. افراد مبتلا به BPD در ظاهر احساس ترک ، زخمی شدن و آسیب پذیری را نشان می دهند. برای افراد مبتلا به NPD تمایل به سوit استفاده از دیگران دارند. برای افراد مبتلا به BPD آنها تفکیک دارند. برای افراد مبتلا به NPD ، آنها دارای اهمیت اغراق آمیز هستند. برای افراد مبتلا به BPD ، آنها یک احساس ناپایدار از خود دارند. افراد مبتلا به NPD احساس برتری شدیدی دارند. افراد مبتلا به BPD احساس پوکی مزمن دارند. افراد مبتلا به NPD هیچ همدلی با دیگران ندارند. افراد مبتلا به BPD علاقه واقعی به افراد دیگر دارند. افراد مبتلا به NPD سعی نمی کنند دیگران را بشناسند ، مگر اینکه از آنها سوit استفاده کنند ، تحت تأثیر قرار دهند یا آنها را دستکاری کنند. تشابهات بین NPD و BPD (توجه: مجدداً ، من در اینجا صحبت از افراد مبتلا به BPD است که تحت معالجه نیستند و خود را مبتلا به BPD معرفی نمی کنند ، که اکثریت افراد مبتلا به BPD هستند.) هر دو برای مدیریت عملکردهایی که بیشتر ما قادر به مدیریت خودشان هستیم به افراد دیگر اعتماد می کنند. افراد مبتلا به BPD برای مدیریت خلق و خوی خود به دیگران نگاه می کنند در حالی که افراد مبتلا به NPD می خواهند دیگران اعتماد به نفس پایین خود را تقویت کنند. هر دو در واقعیت های جایگزینی زندگی می کنند که در آن احساسات واقعیت ایجاد می کنند. هر دو احساس بد خود را به دیگران نسبت می دهند ، که هدف سرزنش قرار می گیرند. هر دو همه را مقصر می دانند ، جز خودشان. هیچکدام اعتراف نخواهند کرد که اشتباه کرده اند و یا اشتباه کرده اند. هر دو می توانند انتقادی و قضاوتی باشند و هر دو باید در هر زمان درست باشند. هیچ یک از آنها مسئولیت سخنان و اعمال خود را بر عهده نخواهند گرفت. هر دو کینه دارند ، خود را قربانی می دانند و از عزیزان انتظار دارند که برای آنها مهمانی ترحم برگزار کنند. هر دو تمایلی به گوش دادن به آنچه نمی خواهند بشنوند دارند. هر دو ممکن است نسبت به کمی یا هیچ چیز به شدت حسادت کنند. هر دو احساس شرم بزرگی دارند که آن را با لایه هایی از خود فریبی پوشانده اند. هر دو غالباً دروغ می گویند. هر دو سعی می کنند افراد دیگر را در محیط خود کنترل کنند تا احساس امنیت کنند. افراد مبتلا به BPD از این کنترل برای کنترل ثبات عاطفی خود استفاده می کنند در حالی که افراد مبتلا به NPD از آن برای تقویت عزت نفس خود استفاده می کنند. هر دو نیاز به توجه زیادی دارند. هر دو به قدری مشغول تأمین نیازهای خود هستند که کمی انرژی برای دیگران باقی مانده است. هر دو رشد عاطفی را متوقف کرده اند. به نظر می رسد افراد مبتلا به BPD در حدود 2 سالگی هستند در حالی که افراد مبتلا به NPD در سن 6 سالگی به نظر می رسند. هر دو وقتی تحریک شوند از نظر منطق نفوذ ندارند. هر دو می توانند از نظر احساسی و کلامی سو ab استفاده کنند. هر دو روابط ناپایدار یا مختل دارند. هر دو چیزها را سیاه و سفید می بینند ، بدون سایه خاکستری. (تقسیم) این یک پست مهمان توسط Randi Kreger است. او با من (بیل ادی) نویسنده کتاب Splitting: Protected Your Self while مطلقه شخصی با مرز یا اختلال شخصیت خودشیفته است و همچنین کتابهای مشهور دیگری نیز در مورد اختلال شخصیت مرزی برای اعضای خانواده نوشته است. اگر شما یک عزیز مرزی یا خودشیفته دارید ، از شما دعوت می شود به گروه پشتیبانی آنلاین خانواده Randi’s بروید که در جلو حرکت می کنیم.


بهبود مراقبت های بهداشت روان از نزدیکان شما

از آنجا که در پست من علاقه مند شده بود که توصیف می کند چگونه افراد غیر حرفه ای می توانند کمک به بیمار خودکشی را تسهیل کنند ، فکر کردم گسترش این تلاش برای انواع دیگر مشکلات رایج بهداشت روانی نیز می تواند مفید باشد. هدف من ارائه راهکارهایی است که افراد غیرحرفه ای می توانند در شناسایی علائم اختلالات روانی در نزدیکان استفاده کنند. تصویر توسط جان هاین از Pixabay دست گرفتن منبع: تصویر جان هاین از Pixabay اگر بتوانیم کلاله ای را که در پست قبلی به آن اشاره کردم کنار بگذاریم ، می توانیم به دیگران کمک کنیم بیماری های احتمالی روانی را در خود تشخیص دهند. اکنون به طور معمول شناخته نشده و بدون مراقبت ، این امر می تواند به نوبه خود منجر به مشاوره با متخصصانی شود که می توانند توجه و درمان تشخیصی را ارائه دهند. ما درمورد مشکلات جسمی ، مثلاً دیابت ، وزن ، کلسترول ، آرتروز ، پستانک ، سرطان و بیماری های قلبی ، آزادانه با دیگران در میان می گذاریم. بیایید بحث در مورد علائم و مشکلات روانی را به همان اندازه معمول کنیم. اکنون برخی از روشهای خاص را بررسی خواهیم کرد که از نظر من می تواند راهنمای مفیدی در بررسی مسائل احتمالی بهداشت روانی دیگران باشد - البته با توجه به اینکه آنها مایلند در مورد مشکلات شخصی خود بحث کنند. داشتن استراتژی های خاص می تواند به شما کمک کند ، به خصوص اگر آنها را از قبل تمرین کنید. در پست بعدی ، من علائم خاصی را که شما برای شناسایی بیماران مبتلا به افسردگی - و آنچه که باید در درمان انتظار داشته باشید - در مورد آنها می پرسید ، در نظر خواهم گرفت. و در پست های بعدی ، سایر موارد بهداشت روان مانند اضطراب و درد مزمن و سو drug مصرف مواد مخدر را در نظر خواهیم گرفت. چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم. کار ما در کالج پزشکی انسانی در دانشگاه ایالتی میشیگان روشهای موثر و مبتنی بر تحقیق برای به حداکثر رساندن ارتباطات و ارتباط پزشک و بیمار را شناسایی کرد ، 1،2 و این تجربیات به عنوان پایه و اساس توصیه های من است. هدف من ارائه ابزارهای ارتباطی برای راهنمایی در استخراج اطلاعات روحی و اجتماعی (شخصی) از شخصی است که شما را نگران کرده است ، شاید طلاق ، از دست دادن شغل ، بازنشستگی یا اولین بار برای ترک خانه. مهمتر از همه ، مهارتهای اساسی بین فردی که شرح خواهم داد را می توان با هر کسی ، نه فقط با کسانی که دارای مشکل هستند ، استفاده کرد. آنها را با همسرتان ، بچه ها یا رئیس خود امتحان کنید. تعجب خواهید کرد نکته اصلی در برقراری ارتباط با دیگری ، گوش دادن با توجه اما نه منفعلانه است. ایده ها و مسائل خود را برای خود نگه دارید ، آنچه را که دیگران می گوید در سطح شخصی مانند نظرات درباره خودشان و مسائل مهم برای آنها انتخاب کنید. برای تمرکز بر ایده ها و نگرانی های آنها ، آنها را با نشان دادن علاقه با تماس چشمی و خم شدن به جلو و گفتن جملاتی مانند "بیشتر به من بگویید" یا بیان مجدد (تکرار) آنچه که آنها فقط گفتند تا مکالمه را روی آن موضوع متمرکز کنند ، به عنوان مثال ، "کار شما خوب پیش نمی رود" یا "کلاس های شما مکیده است." به طور مکرر استفاده می شود ، نظرات شما به شخص دیگر می فهماند که شما آنچه را که او می گوید دنبال می کنید ، علاقه مند هستید و می خواهید او ادامه دهد. من می دانم که وسوسه انگیز است ، اما در مورد س questionsالات خاص ، ارائه مشاوره و به اشتراک گذاشتن تجربیات مشابه خود ، خودداری کنید. بلکه فقط به روشی فعال و دلگرم کننده گوش دهید. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد با ادامه مکالمه به این روش ، با دقت شناسایی اطلاعاتی را که ممکن است پر از احساس باشند ، دقیقاً گوش دهید ، جایی که عمل در آن است. خوب نیست که با تمرکز بر روی مطالب بالقوه احساسی با گفتن جملاتی مانند: "بیشتر در مورد مردن همسرتان بگویید (ترفیع نیافته ؛ تست ورشکستگی) بیشتر به من بگویید." این کار را انجام دهید ، حتی اگر آنها فقط آن را ذکر کنند و به سرعت به موضوع دیگری بروند ، همانطور که بسیاری انجام می دهند ، "این در مورد انتخابات مهم است اما آیا می توانید ابتدا درباره اخراج شدن به من بگویید ، این را فقط یک ثانیه قبل ذکر کردید" تصویر توسط جان هاین از Pixabay دست گرفتن منبع: تصویر جان هاین از Pixabay بعد از اینکه به این مطالب پر بار رسیدید و برای درک آن بیشتر جستجو کردید ، بپرسید چه احساسی یا احساسی همراه آن است. به عنوان مثال ، "وقتی اخراج شدید ، چه احساسی در شما ایجاد شد؟" یا "احساسی که همراه با تست آن است؟" سپس احساس بیان شده را برای درک بیشتر آن ترسیم کنید ، "درباره عصبانی شدن از دوست دختر خود بیشتر بگویید (ناراحت که آنها به شما سر نزده اند ؛ خوشحالم که با شیمی درمانی انجام می شود"). وقتی مشکل و احساسات مربوط به آن را درک کردید ، وقت آن است که اظهارات شفاهی کنید همدلی با استفاده از این رابطه شما با هر کسی ، مضطرب یا ناخوشایند ، حداکثر می شود و شما می توانید به راحتی توسط NURS mnemonic آنها را بخاطر بسپارید: نام • بنابراین این باعث می شود که شما احساس کنید (احساسی را که شنیده اید بیان کنید - غمگین ، افسرده ، عصبانی ، ناراحت ، ترس ، خوشحال). • به نظر می رسد (خواندن صورت بیمار - غمگین ، افسرده ، عصبانی ، ناراحت ، ترس ، خوشحال). فهمیدن • من می توانم درک کنم که شما چنین احساسی دارید. • احساسات را می بینم. • هرکسی از این وضعیت ناراحت ، ناراحت ، خوشحال باشد. • منطقی است که شما چنین احساسی داشته باشید. توجه تصدیق کنید این زمان سختی برای شما بوده است. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد به نظر می رسد شما مقدار زیادی در بشقاب خود رسیده اید.


کلمات مهم هستند:بی نظمی در مقابل شرایط

در زمینه روانپزشکی و اعتیاد من ، انگ با استفاده از کلماتی مانند "بی نظمی" ناخواسته تداوم می یابد. اختلال در مصرف مواد. اختلال افسردگی اساسی. اختلال نقص توجه به محض تشخیص اینکه کسی دچار اختلال است ، افراد را از هم جدا می کنید و به دو گروه تقسیم می کنید: گروهی که سفارش داده می شود و دیگری که نیست. این باعث کاهش ارزش فردی می شود که باید تشخیص را مانند یک باری حمل کند. همه ما یک چیز را می خواهیم: اینکه شخصاً احساس ارزشمندی شخص دیگری کند. استفاده از توصیفگرهایی مانند بی نظمی دقیقاً کاری را که سعی در انجام آن داریم نفی می کند: با احترام با او به دیگران ارزش آنها را یادآوری کنید. آخرین باری که از شخصی که با احترام با شما رفتار می کند عصبانی شده اید کی است؟ من کلمه "شرط" را ترجیح می دهم. در یک کارتون درخشان توسط گری لارسون درخشان ، یک پسر چاق چاق با عینک مشغول بازی با یک توبا در پشت یک خانه است. در فاصله دور تعداد کمی از مردم ایستاده اند. هنگامی که در جهت بیرون خانه نگاه می کنند ، بیان مسطحی دارند. از آنجا که آن جمعیت ایستاده اند ، آنها پسر را نمی بینند. آنها فضای بیرون را می بینند. آنها یک تخلیه شدید را شنیده اند که معتقدند از داخل خانه بیرون می آید. شما می دانید که آنها فکر می کنند چه می شنوند. و این یک توبا نیست. از نظر من محل فروش نشان از ننگ است. کلاله وقتی است که ما درباره کسی قضاوت می کنیم بدون اینکه واقعاً بدانیم او کیست و چرا کاری را که انجام می دهد انجام می دهد. این یک لکه ننگ است ، که با یک شرایط خاص ، کیفیت یا شخص خاصی مرتبط است. اغلب انگ ها شرم آور است. هر زمان که کلاله از بین برود. این شرم آور است زیرا فرد را از یک گروه خارج کرده و به گروهی با احترام کمتر می رساند. این فشار ناشی از بی اعتمادی است. یک فرد کلاله ای ارزش کمتری دارد و به اندازه قابل اعتماد نیست. اما این بی اعتمادی از هر دو جهت استفاده می کند. فردی که احساس می کند کمتر از شما ارزشی برخوردار است کمتر به شما اعتماد می کند. چرا آنها باید؟ به آنها اعتماد ندارید؟ وقتی برچسب ، تعصب و تعصب را انگ می زنیم و اعمال می کنیم ، موسیقی یکدیگر را از دست خواهیم داد. وقتی فقط بتوانیم آنچه پیش رویمان است ببینیم ، که با پیش تصورات پنهان شده است ، موسیقی یکدیگر را از دست خواهیم داد. وقتی شخصی را برای آنچه که هست ، شخصی تحت تأثیر خانواده ، جامعه ، احساس خود و زیست شناسی او را نمی بینیم ، بهترین کاری را که می تواند انجام دهد ، موسیقی یکدیگر را از دست خواهیم داد. وقتی با هم بی احترامی رفتار کنیم ، موسیقی یکدیگر را از دست خواهیم داد. وقتی نتوانیم به بیرون خانه نگاه کنیم ، موسیقی یکدیگر را از دست خواهیم داد. دلمان برای موسیقی تنگ خواهد شد. به هر حال ، تشخیص یک روش راحت و مختصر برای توصیف خوشه ای از علائم است ، توصیف کننده رفتار از یک مشاهده کننده به ناظر دیگر به عنوان تلاشی برای ترسیم تصویر از یک نوع خاص از شخص ، ارتباط برقرار می کند. هنگامی که یک بیمار به عنوان دو قطبی توصیف می شود ، تصویری از شخصی پدیدار می شود که حداقل در جایی ، در بعضی از اوقات زندگی خود ، تغییرات قابل توجهی در خلق و خوی از افسردگی به جنون ، تجربه سریع صحبت کردن ، برنامه ریزی های بزرگ ، سرخوشی ، قادر مطلق ، بزرگ ، همراه داشته است. با ترکیبی از بی احتیاطی ، بگویید صرف هزینه بیشتر از حد ممکن ، بی بند و باری ، انرژی باورنکردنی و اجرای تکانشی برنامه های تکانشی. اگر تشخیص ، ADHD را بشنوید ، ممکن است به فکر یک کودک ، معمولاً پسر ، بیایید که در کلاس یا خانه یا زمین بازی به دور خود می پرد ، "بیش از حد". به نظر می رسد او از مشکلی که ایجاد می کند غافل است و شاید از خود بپرسید که آیا واقعاً این کار را عمداً انجام داده است ، هر اختلالی که ممکن است باشد. یا Borderline. خط مرزی اختلال شخصیت مرزی. اکنون این یک تشخیص با یک رپ بد است. "او مرزی است." مرتب کردن بر اساس گفته های شما با یکی از همان نگاه ها ، نگرش ها ، منظور شما معمولاً در مورد زنی است که دوستش ندارید و در واقع ممکن است از شما متنفر شود ، زیرا آنها با دیگران و خودشان رفتار می کنند. برای "حمل" تشخیص. چه سنگینی جای تعجب نیست که بسیاری از مردم در برابر موافقت با داشتن بیماری ، تشخیص یا مقاومت در برابر پذیرفتن اینکه اصلاً اشتباهی دارند مقاومت می کنند. چنین برچسبی آنها را تعریف می کند ، و معمولاً نه به ویژه در تملق چاپلوسی بلکه در عوض به عنوان شکسته ، ناکافی ، سازشکار ، ضعیف ، بی نظم ، بد ، ناتوان است. غیرقابل اعتماد بی نظم این امر به ویژه در روانپزشکی بیشتر صدق می کند ، جایی که تشخیص بیماری روانی پیامی را برای لباس فرم می فرستد: این شخص "دیوانه" است. بیماری روانی هنوز یک ننگ عظیم را به همراه دارد ، در واقع تقریبا ترس غیر منطقی از غیر منطقی است. در نتیجه ، بسیاری از افراد مبتلا به بیماری های روانی اغلب در جامعه کوتاهی می کنند ، به تعبیری یک جذامی امروزی ، پاریا ، شاید تحمل شود اما قابل اعتماد نیست. من معتقدم که این عدم اعتماد به نفس اصلی ترین اعتقادی است که به ننگ عظیم بیماری های روانی کمک می کند. آیا شخصی که "دیوانه" است می تواند فردی مورد اعتماد باشد؟ تشخیص یک فرد را مشخص نمی کند ، اما می تواند کم رنگی بی اعتمادی را بر روی شخصی که قبلاً به حمایت نیاز داشته است ، ایجاد کند ، برای داشتن یک پتو گرم امنیت و ایمان ، که او می تواند توسط مجموعه کوچک و بزرگ وابسته وابسته خود ارزشمند ، مورد اعتماد ، پذیرفته شود.


تهدیدهای بیماری ، انطباق و اطاعت از اقتدار

به نظر می رسد که هر روانشناس دانشگاهی ناگهان در حال روانشناس شدن بیماری است. همکاران من همه در حال نوشتن کمک هزینه و جمع آوری داده ها هستند که بررسی می کنند چگونه همه گیری COVID-19 ممکن است بر دوستی ، روابط عاشقانه یا روابط با فرزندان ، میزان استرس ، شادی کلی ما و حتی سیاست های ما تأثیر بگذارد. اما مارک شالر مدتها قبل از عصبانیت در روانشناسی بیماری بود. در حقیقت ، دو دهه پیش ، شالر شروع به اشاره کرد که اگرچه بیماریهای عفونی برای افرادی که در جهان اول زندگی می کنند خیلی مهم نبوده است ، اما ذهن انسان در دوره هایی که بقای مردم و فرزندان آنها به طور مداوم در معرض تهدید میکروارگانیسم های عفونی قرار دارد. و معلوم می شود که تهدید به عفونت به طرق مختلف بر روابط ما با افراد دیگر تأثیر می گذارد ، نه تنها به تعصب در برابر افراد خارجی ، بلکه همچنین به تمایل به مطابقت ذاتی با افراد دیگر از داخل گروه ما کمک می کند. من در آخرین جلسات انجمن رفتار و تکامل انسانی ، با استاد شالر مصاحبه کردم ، در گذشته های خوب سال 2019 (شش ماه قبل از اولین مورد تشخیص داده شده COVID-19). شاید دورانی را به یاد بیاورید که آمریکای شمالی هنوز معتقد بودند بیماری های عفونی بخشی از گذشته باستان یا مناطق گرمسیر دورافتاده و از نظر اقتصادی توسعه نیافته است. در این مصاحبه ، می توانید شالر را ببینید که به راحتی ماسک زده نشسته است و گروه های دانشجویی که در پس زمینه دور هم جمع می شوند ، در کنار هم قرار دارند. از حدود 20 سال پیش ، شالر ، با کار با جیسون فاکنر ، جاستین پارک ، لسلی دانکن و (بعدا) دامیان موری ، شروع به مطالعه نقشی کرد که ممکن است بیماری در پیش داوری نسبت به افراد ناآشنا داشته باشد - چه کسی ممکن است عامل بیماری زای جدیدی داشته باشد و چه کسی ممکن است آداب و رژیم های غذایی و نظافت متفاوتی از ما داشته باشد. شالر برخی از این تحقیقات را در نیمه اول مصاحبه توصیف می کند. به طور خلاصه ، یافته های آنها نشان می دهد که نگرانی در مورد بیماری منجر به تعصب نسبت به دیگران ناآشنا می شود ، و این تعصب مبتنی بر عفونت همان دوست نداشتن بر اساس ترس از آسیب جسمی نیست. در مصاحبه ، شالر درباره چگونگی طراحی سیستم ایمنی بدن برای ایجاد تحرک در دفاع ، هنگامی که یک عامل عفونی وارد بدن ما شده است ، صحبت می کند. اما مقابله با یک آنتی ژن پس از ورود به بدن ما پرهزینه و خطرناک است و ممکن است سیستم ایمنی بدن ما از کار بیفتد. خط دفاعی دیگر این است که در وهله اول به سادگی از بیماری زا اجتناب کنید - با رفتارهایی که احتمال عفونت را کاهش می دهد. معنی آن چیست؟ در بیشتر موارد از افرادی که عطسه می کنند یا علائم دیگری از بیماری دارند ، خودداری کنید. اما همچنین از افراد ناآشنا که ممکن است ناقل بیماری باشند نیز خودداری شود. اما سلام ، به جای اینکه به صحبت های من درباره صحبت های شالر درباره بیماری و هنجارهای اجتماعی گوش دهید ، می توانید به صحبت های خود شخص متخصص (که تحقیق در مورد بیماری را در 15 دقیقه اول فیلم توصیف می کند) گوش دهید. بعداً درباره تفکرات برانگیز شالر درباره درسهای مهم مطالعه کلاسیک میلگرام در مورد اطاعت ، که بحث او درباره تحقیقات درباره بیماریها و هنجارهای اجتماعی را دنبال می کند ، ارسال خواهم کرد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سیستم ایمنی رفتاری اگر می خواهید در مورد تحقیقات شالر و دیگران که درباره سیستم ایمنی رفتاری تحقیق کرده اند بیشتر بدانید ، ببینید: سیستم ایمنی روانشناختی: چرا دیدن عطسه من باعث سلامتی شما می شود. سیستم ایمنی روانشناختی II: وقتی ضد اجتماعی بودن سالم است. سیستم ایمنی رفتاری چهارم: آیا ترس ناخودآگاه از عفونت بر زندگی اجتماعی شما تأثیر می گذارد؟ بوی جنسی ایمن می دهد: سیستم ایمنی رفتاری III. اگر داستان مفصلی را می خواهید ، من مقاله ای را که توسط شالر و جاستین پارک (2011) در زیر ذکر شده در مورد سیستم ایمنی رفتاری و دلیل اهمیت آن توصیه می کنم. یک درمان عمیق تر را می توان در مقاله 2016 توسط دامیان موری و شالر در مورد پیامدهای سیستم ایمنی رفتاری در مورد چگونگی تفکر و تعامل با دیگران ، و پیامدهای آن در سیاست های عمومی ، سیاست و فرهنگ یافت. در همین حین ، ماسک خود را بپوشید و فاصله اجتماعی خود را حفظ کنید. نه تنها باعث سلامتی شما می شود بلکه حتی ممکن است شما را دچار تعصب کمتری کند.